ک ل ک س ی و ن
 
 
پنج شنبه 26 / 11 / 1391برچسب:, :: 1:0 ::  نويسنده : سهیلا افشاری

 

من به آمار زمین مشکوکم

      اگر این سطح پر از آدمهاست

                پس چرا این همه دلها تنهاست..!؟

 بیخودی میگویند هیچکس تنها نیست..

     چه کسی تنها نیست... همه از هم دورند...

   همه در جمع ولی تنهایند،

                                من که در تردیدم تو چطور؟



                                                                                          سهراب سپهری

 

  



سه شنبه 19 / 9 / 1391برچسب:, :: 1:29 ::  نويسنده : سهیلا افشاری


شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و تضرع و گریه و زاری بود.
در همین حال مدتی گذشت، تا آنکه استاد خود را، بالای سرش دید، که با تعجب و حیرت؛ او را، نظاره می کند !
استاد پرسید : برای چه این همه ابراز ناراحتی و گریه و زاری می کنی؟
 

شاگرد گفت : برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم، و برخورداری از لطف خداوند!
استاد گفت : سوالی می پرسم ، پاسخ ده؟
شاگرد گفت : با کمال میل؛ استاد.
استاد گفت : اگر مرغی را، پروش دهی ، هدف تو از پرورشِ آن چیست؟
شاگرد گفت: خوب معلوم است استاد؛ برای آنکه از گوشت و تخم مرغ آن بهره مند شوم .
استاد گفت: اگر آن مرغ، برایت گریه و زاری کند، آیا از تصمیم خود، منصرف خواهی شد؟
شاگردگفت: خوب راستش نه...!نمی توانم هدف دیگری از پرورش آن مرغ، برای خود، تصور کنم!
استاد گفت: حال اگر این مرغ ، برایت تخم طلا دهد چه؟ آیا باز هم او را، خواهی کشت، تا از آن بهره مند گردی؟!
شاگرد گفت : نه هرگز استاد، مطمئنا آن تخمها، برایم مهمتر و با ارزش تر ، خواهند بود!
استاد گفت :
پس تو نیز؛ برای خداوند، چنین باش!
همیشه تلاش کن، تا با ارزش تر از جسم ، گوشت ، پوست و استخوانت؛ گردی.
تلاش کن تا آنقدر برای انسانها، هستی و کائنات خداوند، مفید و با ارزش شوی
تا مقام و لیاقتِ توجه، لطف و رحمتِ او را، بدست آوری .
خداوند از تو گریه و زاری نمی خواهد!
او، از تو حرکت، رشد، تعالی، و با ارزش شدن را می خواهد و می پذیرد،
نه ابرازِ ناراحتی و گریه و زاری را.....!
 
 



پنج شنبه 25 / 8 / 1391برچسب:, :: 1:34 ::  نويسنده : سهیلا افشاری


سرهنگ ساندرس یک روز در منزل نشسته بود در این میان نوه اش آمد و گفت: بابابزرگ این ماه برایم یک دوچرخه میخری؟

او نوه اش را خیلی دوست می داشت، گفت: حتماً عزیزم، حساب کرد ماهی۵۰۰دلار حقوق بازنشستگی میگیرم و حتی در مخارج خانه هم می مانم. شروع کرد به خواندن کتاب های موفقیت.

در یکی از بندهای یک کتاب نوشته بود: قابلیت هایتان را روی کاغذ بنویسید. او شروع کرد به نوشتن.

دوباره نوه اش آمد و گفت: بابا بزرگ داری چه کار می کنی؟

پدربزرگ گفت: دارم کارهایی که بلدم را مینویسم. پسرک گفت: بابابزرگ بنویس مرغ های خوشمزه درست می کنی. درست بود.

پیرمرد پودرهایی را درست می کرد که وقتی به مرغ ها میزد مزه مرغ ها شگفت انگیز می شد.

او راهش را پیدا کرد. پودر مرغ را برای فروش نزد اولین رستوران برد اما صاحب آنجا قبول نکرد، دومین رستوران نه، سومین رستوران نه، او به۶۲۳رستوران مراجعه کرد و ششصدوبیست و چهارمین رستوران حاضر شد از پودر مرغ استفاده کند.

امروز کارخانه پودر مرغ کنتاکی در۱۲۴کشور دنیا نمایندگی دارد و اگر در آمریکا کسی بخواهد عکس سرهنگ ساندرس و پودر مرغ کنتاکی را جلوی در رستورانش بزند، باید200هزار دلار به این شرکت پرداخت کند.


 


 

 




سه شنبه 30 / 7 / 1391برچسب:, :: 1:13 ::  نويسنده : سهیلا افشاری

 

 

هم اکنون در فصل پاییز قرار داریم. در این فصل هوا رو به سردی می رود و برگ های درختان زرد شده و می ریزند. اغلب اوقات هم هوا ابری است.

بعضی ها پاییز را دوست ندارند، چون در این فصل دچا غمگینی و افسردگ می شوند و دلشان می گیرد.

در این مقاله راه های مقابله با دلگیری و افسردگی در پاییز را برای شما بیان می کنیم. به کار گیری این روش ها باعث می شود همیشه یاد بهار در قلب شما زنده باشد.

1 - اگر هوا بارانی است و احساس تنهایی می کنید، لحظات شادی را به یاد آورید که با افراد مورد علاقه تان و افرادی که شما را دوست دارند، گذرانده اید.

2 - آلبوم قدیمی خانوادگی تان را به دقت نگاه کنید. به عکس های خودتان، خانواده تان، خویشاوندانتان و دوستانتان توجه کنید. خانه قدیمی را که همراه با خانواده تان در آن زندگی می کردید و ایام پُر از خاطره و شاد دوران کودکی خود را به یاد آورید. آنگاه خواهید دید که علی رغم بی حوصلگی و بی حالی، لبخند خواهید زد.

3 - به رنگ نارنجی نگاه کنید. متخصصین استفاده از روش «رنگ درمانی» را برای مبارزه با افسردگی توصیه می کنند. رنگ های روشن و گرم باعث تقویت روحیه و احساس شادی می شوند؛ مثلا مشاهده سیب های قرمز در یک سبد، پوشیدن لباس نارنجی، استفاده از بالش و پرده نارنجی در خانه به شما کمک می کند که بر افسردگی پیروز شوید.

در یک پارک قدم بزنید و برگ های قرمز، زرد و نارنجی ریخته شده از درختان را که خیلی زیبا هستند، نگاه کنید.

4 - اگر سرکار می روید، یک روز را مرخصی بگیرید و اگر در خانه هستید، یک روز را به خودتان استراحت دهید. روی تخت یا مبل راحتی دراز بکشید و کتاب داستان مورد علاقه تان را بخوانید و یا برنامه های شاد و سرگرم کننده را در تلویزیون تماشا کنید و چای معطری بنوشید، مثل چای دارچینی یا چای هل دار. فقط استراحت کنید.

5 - اگر مسائل و مشکلات غیرقابل حل زیادی دارید، هر کدام از مشکلات خود را به طور جداگانه بر روی یک کاغذ سفید بنویسید. سپس یکی از مشکلات خود را که نوشته اید بخوانید و درباره روش حل آن فکر کنید. بعد از آن کاغذ نوشته شده را در سطل زباله بیندازید.

این کار را برای تمامی مشکلات نوشته شده خود ادامه دهید تا تمامی کاغذها در سطل زباله قرار گیرند.

6 - بنشینید و چشمان خود را ببندید و برای مدتی تمرکز کنید، به این صورت که در ذهنتان یک آسمان آبی بزرگ را تصور کنید و تمامی مشکلات، سختی ها و دل تنگی های خود را به شکل ابرهای سفیدی در جایی نزدیک به افق ( یعنی در جایی دور ) متصور شوید. آنگاه احساس خواهید کرد که تمامی این مشکلات، احوالات و افکار منفی از شما خیلی دور هستند.

7 - کمی نرمش و ورزش کنید. این کار فقط برای خوش آمدن شما نیست، بلکه روشی موثر برای کسب احساس شادی از زندگی است.

8 - همیشه یک بسته کاکائو در خانه داشته باشید. کاکائو همیشه باعث ارتقاء روان و تقویت روحیه می شود و تولید هورمون های شادی آور را در بدن افزایش می دهد.

9 - روش « عطر درمانی » ، روشی مفید برای مبارزه با افسردگی و دلتنگی است. عطر گل رز، گل بابونه، گل شمعدانی و روغن های معطر گیاهی برای این کار مناسب هستند. عطر پوست مرکبات مثل پرتقال و لیمو نیز باعث احساس نشاط و سرحالی می شوند.

10 - یک دوش آب گرم بگیرید. به یک موسیقی که دارای صدای امواج ساحل دریاست، گوش دهید. یک شمع معطر با بوی ملایم در خانه تان روشن کنید و از آن لذت ببرید.

11 - فضای محل زندگی تان را با گل های خوش رنگ و خوش بو تزیین کنید. استفاده از گیاهان گل دار در داخل آپارتمان ها و باغچه های خانه ها باعث می شود همیشه احساس شادی کنید.

امیدوارم همیشه خوشحال، سرزنده و شاداب باشید.


 

منبع : سيمرغ

 

 

 



پنج شنبه 13 / 7 / 1391برچسب:, :: 23:56 ::  نويسنده : سهیلا افشاری

 

دیروز، پینوکیو آدم شد

و امروز ، آدمها پینوکیـو !

من از عاقبت مادربزرگ می ترسم

اگر فردا ، شنل قرمزی گرگ شود . . .

 



پنج شنبه 13 / 7 / 1391برچسب:, :: 23:22 ::  نويسنده : سهیلا افشاری

 

سخن گفتن با خدا مانند صحبت کردن با یک دوست پشت تلفن است... ممکن است او را در طرف دیگر نبینیم، اما می دانیم که دارد گوش می کند...

 



پنج شنبه 13 / 7 / 1391برچسب:, :: 22:44 ::  نويسنده : سهیلا افشاری

 

 

هر روز ممکن است خوب نباشد...اما چیزی خوب در هر روز وجود دارد

 

 



پنج شنبه 13 / 7 / 1391برچسب:, :: 22:21 ::  نويسنده : سهیلا افشاری


 

 

 

اگر میدانستید که افکارتان چقدر قدرتمند است، هیچگاه حتی برای یک بار دیگر هم منفی فکر نمی کردید!

 

 



سه شنبه 2 / 7 / 1391برچسب:, :: 18:30 ::  نويسنده : سهیلا افشاری


کوچه ها را بلد شدم رنگهای چراغ راهنما جدول ضرب دیگر در راه هیچ مدرسه ای گم نمیشوم اما گاهی میان آدمها گم میشوم آدم ها را بلد نیستم.!
 

 



سه شنبه 2 / 7 / 1391برچسب:, :: 9:55 ::  نويسنده : سهیلا افشاری


در آیینه
دار و ندار خویش را مرور می کنم
این خاک تیره این زمین
پاپوش پای خسته ام
این سقف کوتاه آسمان
سرپوش چشم بسته ام
اما خدای دل
در آخرین سفر
در آیینه به جز دو بیکرانه کران
به جز زمین و آسمان
چیزی نمانده است
گم گشته ام ‚ کجا
ندیده ای مرا ؟

 



درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها
هاست ویندوز">هاست ویندوز

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کلکسیون و آدرس http://www.collection.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 37
بازدید دیروز : 37
بازدید هفته : 269
بازدید ماه : 268
بازدید کل : 87825
تعداد مطالب : 81
تعداد نظرات : 100
تعداد آنلاین : 1